آهنگ«نامه ای به پدرومادرم» + متن
از
پوریا پوتک
متن اهنگ
یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری
نه ریرا جان
نامه ام باید کوتاه باشد ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت مینویسم
نامه ای مینویسم برای مادرم
برای فرشته ای که جونشو داد با باورم
مشکلات خروج و ورود به کشورم
این رپ کثیف چهار سالی ندیدمت دلبرم
نامه ای مینویسم با حس اشک یکسرم
دوست دارم مادرم بگو دوست دارم پسرم
زیاد موافق حجاب نیستم ولی آرومم میکنه وقتی چادرتو جا پتو میکشم رو سرم
کارای خوبم همه بوتو میدن هه
جواب همه دوست دارماتو میدم فکر کن این کله
مادری که تمام عمرش وقف ما شد
اونوقت تا سر کوچه یه نون بگیره انگار کوهو میکنه
اینجا بی تو جهنمه غربتو غریبیش
اینجا سخته مقصد و سردیش
ترس من از اون روزه یکی زنگ بزنه بگه
مادرت پر زدو ندیدیش
موهای تنم سیخ میشن با فکر اینکه یه روزی نمونی پیشم
بذار بگن بچه ننست قبل از آن خونم همون فدای مامانیم میشم
موهای تنم سیخ میشن با فکر اینکه یه روزی نمونی پیشم
بذار بگن بچه ننه هست همون پسر جون جونی مامانیم میشم
پدرم هشت صبح میرفت سرکار
آخر شب میومد خونه
الان بیست و پنج سالی میگذره
به همین برکت قسم زندگی پدر همونه
همیشه میگم تفریح پدرم خوب چیه
عاقب بخیری منه حیف نونه
به دست آوردن یه لقمه نونه
عدم ریختن حتی یه جرعه خونه
گفت نکن
کردم
گفت نکش
کشدیم
گفت نرو
رفتم
آخه چه قدری من پستم
ای خدا چقدری من پستم
اگه ساعت زمان تو اون فیلم برسه به دستم
بوسیدن دستش که سهله
بیخیال حسو حالش اصلا
همه ی هستی من آیه ی تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم